درباره وبلاگ


به کلوپ عشق خوش آمدید...... Id:>> djaligtor_project@yahoo.com ♥♥♥ http://2thLoveClub.Blogfa.com ♥●•٠·˙♥●•٠·˙♥●•٠·˙♥●•٠·˙♥♥♥ مــن کیـــَم؟؟؟ کسـی میـدونـه؟؟؟ مــن همون دیـوونـه ایـَم که هیچ وقـت عـوض نمیشـه... همـونـی که همـه باهـاش خوشـحالن امـا کسـی باهـاش نمـی مـونـه... همـونی که هـِق هـِق همـه رو به جـون و دل گــوش میده امـاخـودش بُغضـاش رو زیر بالـش میـترکـونـه... همـونـی که همه فک میکنن سخته...سنگه اما با هر تلنگر میشـکنـه.. همـونـی که مواظـبه کسـی ناراحـت نشـه اما همـه ناراحتـش میـکنن... همـونـی که تکـیه گاه خوبیه اما واسش تکیـه گاهـی نیست..جـــز خُــــداش.. همونی که کـُـلی حرف داره اماهمیشه ســـاکــته... آره مـــن همــونــم !
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 278
تعداد نظرات : 248
تعداد آنلاین : 1

Flag Counter


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

کلوپ عشق
شعر و متن عاشقانه.دلنوشته.داستان عاشقانه.فال و طالع بینی.روانشناسی.دانستنی های روابط عاشقانه.دانلود رمان عاشقانه




خوشبختی موضوعی نسبی است. بعضی از ما اگر در غار زندگی کنیم راضی هستیم و برخی دیگر اگر در قصر باشیم باز هم ناراحت هستیم.

دکتر فرناز عطائی متخصص روانپزشکی گفت: در تمام اعصار، اندیشمندان درباره معنای خوشبختی بررسی کرده اند. راستی خوشبختی چیست؟

وی با طرح سوالات زیر میزان رضایت شما را از زندگی ارزیابی می کند.

 

اگر می خواهید بدانید که نسبت به دیگران چقدر خوشبخت هستید، پرسشنامه زیر را تکمیل کنید سپس به ادامه مطلب مراجعه کنید.

 

1 ـ وقتی مسابقه ای را می بازم از آن لذت نمی برم.

Rدرست Qغلط

 

2 ـ وقتی کسی درباره من لطیفه ای می گوید از آن لذت می برم.

Rدرست Qغلط

 

3 ـ وقتی کسی از دوستانم در حضور من جایزه ای را می برد خوشحال می شوم.

Rدرست Qغلط

 

4 ـ اگر کسی در صف از من جلو بزند اعتراض می کنم.

Rدرست Qغلط

 

5 ـ خیلی زود از سرگرمیها و تفریحات حوصله ام سر می رود

Rدرست Qغلط

 

6 ـ اغلب روزها خیال پردازی می کنم.

Rدرست Qغلط

 

7 ـ آرزوهای زیادی دارم.

Rدرست Qغلط

 

8 ـ بیش از اندازه چاق هستم.

Rدرست Qغلط

 

9 ـ از خواندن رمان لذت می برم.

Rدرست Qغلط

 

10 ـ از خوابیدن متنفرم

Rدرست Qغلط

 

11 ـ فکر می کنم جذاب هستم.

Rدرست Qغلط

 

12 ـ انتقادات را به خوبی پذیرا می شوم.

Rدرست Qغلط

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



ادامه مطلب ...


یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:نمره خوشبختی شما چند است, :: 11:25 :: نويسنده : Majid1991

نام : بنده
زاده ي خدا
محل تولد: عرش

همينا كافيه واسم....بنده ام ...هموني كه بهش ميگي جايزالخطا....اما زاده ي خدا....همون كه گفتي از خودت، در وجودم دميدي....
همينا، ولي كلي فاصله ست بينش.....من از توام اما ازت دورم....از تو ام اما....
امسال هم داره تموم ميشه...به سرعت برق و باد گذشت....و من چه ندونسته فرصتهاي باتو بودنو از دست دادم....چه ندونسته سر اونچه كه ميخواستمو برام خوب نبود باتو جنگيدم....چه ندونسته در لحظه تنهايي به همه رو زدم الا تو....تو كه از من ، به خودم نزديك تري....
خدايا..كم نبود زمانهايي كه پشت ميز قضاوت نشستمو حكم تعيين كردم...در حالي كه بدترين گناهو ميكردمو تو ميبخشيدي
خدايا...كم نبود زمانهايي كه براي خوب جلوه دادن خودم گناه ديگري رو فاش ميكردم ..درحالي كه تو ابرو دارم بودي
خدايا...كم نبود زمانهايي كه ناراحتي ام رو سر ديگري خالي ميكردم...دلش ميشكست اما من....اما من گناه كردمو دستانت را با محبت سمتم دراز كردي...با عشق نگاهم كردي و لبخند از لبانت برداشته نشد
خدايا چه فرصتا رو از دست دادم درحالي كه ميتوانستم به جاي غر زدن باتو دردودل كنم
چه فرصتارو از دست دادم با رو زدن به ديگران براي پر كردن تنهايي ام درحالي كه ميتوانست لحظه ي بهترين نيايش من باشد باتو...غافل از اينكه لحظاتم پوشالي شد
بدشدن...بد شدم....درحالي كه تو تا ابد با منه گنه كرده خوبي....درحالي ك هرلحظه و زمان براي مني و بامني
دروغ گفتنو دروغ گفتم...درحالي كه تو تا هميشه سعي كردي واقعيت رانشانم دهي...اگر زماني هم نديدم باز اشتباه من بود ، چون طاقت ديدن را نداشتم چشمانم را بستم
خدايا...چطور چنين جسارت پيدا كردم....چطور خودخواه شدمو چطور از تو فاصله گرفتم....
خدايا يك سال بزرگتر شدم...اما هنوز همان كودكي ام كه نيمه شب وقتي از خواب ميپرد تنها چيزي كه ارامش ميكند كتاب توست....
يك سال بزرگتر شدم اما هنوز هم با اولين مشكل حتي اگر كوچك باشد..بازهم وابسته ي توام..گره گشاي كارم تويي و تو نخواهي نميشود
يك سال بزرگتر شدم اما هنوز....هنوزهم صداي تو ارامم ميكند هنوز هم تمام اميدم به توست هنوز هم....
سال جديد در راه ست...ترسانم ازناداني ام... كه باز ندانسته كاري كنمو دلي بشكند...حرفي بزنمو....پشيمان شوم...
خدايا سال جديد در راه است و من اينده را با تمام لحظاتو اتفاقاتش به تو ميسپارم...از تو ميخواهم در لحظه اشتباهم دستانم را بفشاري تا ياداور بودنت باشد
خدايا...دل شكسته ام از بدي خود و تنها ارامشم بخشش توست...از بديهايم چشم بپوشان و كمكم كن بهتر باشم
خدايا...ندانسته دل شكسته ام...پشيمان شدم اما قدرت بيانش را نداشتم...يا قدرتم بده يا كمك كن تا باز با عزيزانم باشم
خدايا...رنج ديدمو سكوت كردم...بدي كردنو در دلم مخفي كردم...محبتشان از دلم رفت...اينه ي دلم را به تو ميدهم...غبارش را پاك كن تا انها را ببخشايم
خدايا...دركم بده تا ديگران را درك كنم...تا قضاوت پيشه نكنم
خدايا...ارامشم بده تا ارامش را ببخشايم بلكه اشكي را پاك كنم
خداوندا...مرا بي نياز از مخلوقاتت بگردان تا تمام عشق و محبتم به هستي و افريده هايت بدون قيد و شرط باشد...بي هيچ چشم داشتي
خداوندا...صبرم بده تا در زمانش سكوت كنم..و توانم بده تا در زمانش مقاوت كنم و محكم بايستم و دفاع كنم...وبصيرت بده تا زمانش را متوجه شم
خداوندا...
ازم دور نشو حتي اگر دور شدم
حتي اگر چشمانم نديد و گوشهايم صدايت را نشنيد
من از توام پس بي تو نابودم
تنهايم مگذار

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:نامه اي به خدا, :: 11:8 :: نويسنده : Majid1991

تعدادى از متخصصان اين پرسش را از گروهى از بچه هاى ٤ تا ٨ ساله پرسيدند که: «عشق يعنى چه؟»

پاسخ هايى که دريافت شد عميق تر و جامع تر از حدّ تصوّر هر کس بود.
در اينجا بعضى از اين پاسخ را براى شما می آورم:

هنگامى که مادربزرگم آرتروز گرفت ديگر نمی توانست دولا شود و ناخنهاى پايش را لاک بزند. بنابراين، پدربزرگم هميشه اين کار را براى او می کرد، حتى وقتى دستهاى خودش هم آرتروز گرفت. اين يعنى عشق. (ربکا، ٨ ساله(

وقتى يک نفر عاشق شما باشد، جورى که اسمتان را صدا می کند متفاوت است. شما میدانيد که اسمتان در دهن او در جاى امنى قرار دارد. (بيلى، ٤ ساله)

عشق هنگامى است که يک دختر به صورتش عطر می زند و يک پسر به صورتش ادوکلن می زند و با هم بيرون می روند و همديگر را بو می کنند. (کارل، ٥ ساله)

عشق هنگامى است که شما براى غذا خوردن به رستوران می رويد و بيشتر سيب زمينى سرخ کرده هايتان را به يکنفر می دهيد بدون آن که او را وادار کنيد تا او هم مال خودش را به شما بدهد. (کريس، ٦ ساله)

عشق هنگامى است که مامانم براى پدرم قهوه درست می کند و قبل از آن که جلوى او بگذارد آن را می چشد تا مطمئن شود که مزهاش خوب است. (دنى، ٧ ساله)

عشق هنگامى است که دو نفر هميشه همديگر را می بوسند و وقتى از بوسيدن خسته شدند هنوز می خواهند در کنار هم باشند و با هم بيشتر حرف بزنند. مامان و باباى من اينجورى هستند. (اميلى، ٨ ساله)

اگر می خواهيد ياد بگيريد که چه جورى عشق بورزيد بايد از دوستى که ازش بدتان می آيد شروع کنيد. (نيکا، ٦ ساله)

عشق هنگامى است که به يکنفر بگوئيد از پيراهنش خوشتان می آيد و بعد از آن او هر روز آن پيراهن را بپوشد. (نوئل، ٧ ساله)

عشق شبيه يک پيرزن کوچولو و يک پيرمرد کوچولو است که پس از سالهاى طولانى هنوز همديگر را دوست دارند. (تامى، ٦ ساله)

عشق هنگامى است که مامان بهترين تکه مرغ را به بابا میدهد. (الين، ٥ ساله)

هنگامى که شما عاشق يک نفر باشيد، مژه هايتان بالا و پائين میرود و ستاره هاى کوچک از بين آنها خارج می شود. (کارن، ٧ ساله)

شما نبايد به يکنفر بگوئيد که عاشقش هستيد مگر وقتى که واقعاً منظورتان همين باشد. اما اگر واقعاً منظورتان اين است بايد آن را زياد بگوئيد. مردم معمولاً فراموش میکنند. (جسيکا، ٨ ساله)

و سرانجام...

برنده ما يک پسر چهارساله بود که پيرمرد همسايه شان به تازگى همسرش را از دست داده بود. پسرک وقتى گريه کردن پيرمرد را ديد، به حياط خانه آنها رفت و از زانوى او بالا رفت و همانجا نشست.
وقتى مادرش پرسيد به مرد همسايه چه گفتی؟
پسرک گفت:
"
هيچى، فقط کمکش کردم که گريه کند..."

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



شنبه 12 اسفند 1391برچسب:عشق یعنی چه؟, :: 11:42 :: نويسنده : Majid1991

دلم عجیب گرفته
دل‌گیرم از آدمک‌هایی
که تنها سایه‌ای هستند
از تمام آنی که می‌نمایند
دل‌گیرم از نقاب‌هایی که بر چهره می‌کشند
دل‌گیر از صورتک‌ها
من نمی‌فهمم
به خدا که من نمی‌فهمم
نمی‌دانم چرا آدم‌ها تنها برایِ یک تجربه،
یک تصور، یک خیال،
یک عطش برای سر دادنِ ترانه‌ی تشنگی،
وخیالِ خامِ آنچه هیچ‌گاه نیستند،
زندگی آدم دیگری را به بازی می‌گیرند؟!
به خدا من نمی‌فهمم
نمی‌فهمم چگونه شد که در این عصر آهن و اصطکاک
این‌چنین تصوارت آهنین و قلب‌های سخت و ذهن‌های جامدی شکل گرفت
این همه آهن، این همه سختی، این همه جهل،
این همه صورتک
و این همه من، تنها، خسته، رویارو
آی آدم‌ها! آدم‌ها، آدم‌ها، آدمک‌ها
آی آدم‌هایی که بی‌چراغ دوست می‌دارید
آدم‌هایی که به هوسِ سرک کشیدن به یک دیوارِ کوتاه
بی‌نیاز از چهارپایه و نردبان
سر خم می‌کنید و
آرامشِ آن‌سویِ دیوار را می‌ستانید :
به خدا
آن آدمِ ساده که دیوارِ دلش کوتاه است،
وسیله‌ی برای ابراز و ارضای عقده‌ها و آرزوهایِ تو نیست!
تو را به خدا، اینقدر سرک نکشید
در این عصرِ صورتک‌های دروغین
دنیا بیش از همیشه به سادگیِ ساده‌ها محتاج است
تو را به خدا اینقدر آزارشان ندهید
بگذارید سادگیِ دوست‌داشتن‌های بی دلیل
افسانه‌ای در قصه‌های کودکی‌مان نباشد
بگذارید که سال‌ها بعد
سادگانِ دل‌داده
پاکیِ دوست‌داشتن‌های بی‌دلیل
و عشق‌های جاودانه را
تنها در انیمیشنِ سیندرلا جستجو نکنند!
خدای عاشقانِ خسته، دل شکسته!
تو می‌دانی
چقدر سخت است ساده بودن
و ساده ماندن
در دنیای آدمک‌ها، نقش‌ها، نقاب‌ها، ادعاها
و چه جرم بزرگیست سادگی‌!
که اینگونه تنِ نحیفِ عشق به درد می‌آید
تو را قسم به اشک‌های لرزانِ آن دلِ ساده
که ساده شکست
تو را قسم به نگاهِ نگرانِ چشم‌های منتظر به راه
تو را قسم به سادگیِ آن “اسمِ سه حرفی
تو را به “عشق”، به “اشک”، تو را به “خدا” قسم
هوایِ سادگانِ عاشق‌ات را داشته باش

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



شنبه 12 اسفند 1391برچسب:اگه هیچکس نیست خدا که هست, :: 11:36 :: نويسنده : Majid1991

بوي سيب و بوي زير سيگاري...

لبهايي كه فقط در عكس چاك خورده اند...

و دستي كه زير چانه است...

حس وحشت جدائي از چهار ديواري

كه هر قطعه اش داستان مردي هست كه

تنهاييش را با كمال ميل!عق زده!!

معتاد شده...

قمار كرده...

باخته...!!

و لنگر انداخته بر تختخواب بى هوسي....

كه حال نداره دندانهايش را مسواك بزند,

از همه چي بريده...

همين روزها سفر خواهد كرد!

جايي كه پروانه ها بالهاي سفيد دارند...

جايي كه كجاست.........

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



جمعه 11 اسفند 1391برچسب:جايي كه كجاست, :: 19:2 :: نويسنده : Majid1991

گوش کن میخوام برات پسر بودن رو تعریف کنم!

پسر بودن یعنی نافتو که بریدن روش 2 سال حبس هم بریدن

پسر بودن یعنی فقط تا اخر دبستان بابا مامان پشت سرتن بعدش جامعه بزرگت میکنه

پسر بودن یعنی فقط یه سال وقت داری که کنکور قبول نشی

پسر بودن یعنی بعد 18 دیگه یا سربازی یا سربار

پسر بودن یعنی استرس سربازی و حسرت درس خوندنه بدون استرس

پسر بودن یعنی بعد بابا، مرده خونه بودن، سنم نمیشناسه یعنی چی؟؟ یعنی بابا نباشه نون باید بدی حالا 5 ساله باشی یا 50 ساله

پسر بودن یعنی حفظ خواهر و مادر و همسرت از هر چی هیزیه

پسر بودن یعنی آزادی که از ( آ ) اولش تا ( ی ) آخرش همش مسئولیته

پسر بودن یعنی یه سگ دو زدن واسه یه لقمه نون که جلو زن و بچه کم نیاری

پسر بودن یعنی واسه عید لباس نخری که دخترت واسه خریده لباس کم و کسر نیاره

"پسر بودن یعنی بی پول عاشق نشی"

پسر بودن یعنی حرفایی که میمونه تو دل

پسر بودن یعنی " مرد که گریه نمیکنه "

پسر بودن یعنی همیشه بدهکار بودن به همه

پسر بودن یعنی بعد سربازی روز اول کلی تحویلت میگیرن روز دوم به چشه زالو نگات میکنن

پسر بودن یعنی .­......... مسئولیت مسئولیت

یکم به خودمون بیایم ببینیم کجا وایسادیم.

به سلامتـــــــــــــــی همه پسرا.

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, :: 18:58 :: نويسنده : Majid1991

بـــــــے تـــــــو . . . 

تــنــهـــــایــیــــم را پــــڪــــــ مـــــے زنــــــم . . . 

تــــــا ریــــــﮧ هــــــایــــــم . . . 

زنـــــدگــــے را ڪـــم بـیــــاورد . . . 

و شـــــرعــــے تـــــریـــن . . . 

خــــودڪــــشـــے را تــجـــربـــﮧ ڪــنـــم . . ..

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, :: 18:55 :: نويسنده : Majid1991

دستانم شاید.......!!

اما دلم نمی رود به نوشتن.....!

این کلمات بهم دوخته کجا....

احساسات من کجا(!)

اینبار،نخوانده مرا بفهم......!!!

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, :: 18:51 :: نويسنده : Majid1991

اگــر دری میان ما بــود،
مــی‌کــوفتــم؛
درهــم مــی‌کــوفتــم!
اگــر میــان مــا، دیــواری بــود،
بــالا مــی‌رفتــم، پــاییــن مــی‌آمــدم؛
فــرو مــی‌ریختــم!
اگــر کــوه بــود، دریــا بــود،
پــا مــی‌گــذاشتــم
بــر نقشــه‌ جهــان و نقشــه‌ای دیگــر، مــی‌کشیــدم!
امــا میــان مــا، هیــچ نیســت
هیــچ؛
و تنــها بــا هیــچ،
هیــچ کــاری نمــی‌شــود کــرد

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



جمعه 11 اسفند 1391برچسب:میــان مــا, هیــچ نیستـــ,,,, :: 18:48 :: نويسنده : Majid1991

آهای دنیا ازت بیزارم ......

آهای خدا کجایی؟

منو میبینی؟؟

صدامو میشنوی؟؟؟؟

دیگه خسته شدم به این ادما بگو از من فاصله بگیرن ....

خدایا میشه من بیام پیش تو؟؟

خدا جون بود و نبود من که اینجا فرقی نمیکنه پس منو ببر پیش خودت...

خدا جون برام لالایی میگی ؟؟

میخوام بخوابم یه جوری که وقتی خوابیدم دیگه بیدار نشم...

خدا جون داغونم فک نمیکنی این همه درد یکم زیاده؟؟؟

باور کن به دوش کشیدن این همه غصه برام خیلی سنگینه ....

خدا جون جای زخمای روی قلبم خیلی درد میکنه .....

دیدی اونم اومد تا برای این همه درد مرهم بشه اما خودش شد بزرگترین درد زندگیم...

حالا تو بگو با این همه درد چیکار کنم ....
وااااااای چقدر خسته ام این بغض لعنتی و همیشگی هم گاهی منو تا مرز خفگی میکشونه خدا جون همیشه مواظبش باش.

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:درد و دل با خدا, :: 10:4 :: نويسنده : Majid1991

حکایت می کنند که دو نفر بر سر قطعه ای زمین نزاع می کردند و هر یک می گفت: این زمین از آن من است.
نزد حضرت عیسی علیه السلام رفتند.
حضرت عیسی علیه السلام گفت: اما زمین چیز دیگری می گوید!
گفتند : چه می گوید ؟
گفت: می گوید هر دو از آن منند !

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:چقدر به فکرش هستید؟, :: 9:54 :: نويسنده : Majid1991

اگر کسی تو را با تمام مهربانبت دوست نداشت ،دلگیر مباش که نــه تو گناهکاری و نـــه او.

تو هم با تمام مهربانیت زیباترین معصوم دنیایی. پس خود را گناهکار نبین.

مــن عیسی نامی را میشناسم ده بیمار را در یک روز شفا داد و تنها یک نفر سپاسش گفت.

من خدایــی را میشناسم کــه ابـر رحمتش بر عمر زمین و زمان باریده،

یکی سپاسش میگوید و هزاران نفرکفــر میگویند.

پس چرا میپنداری بهتــر از آنچه عیسی و خدای عیسی را سپاس گفتند از تو برای  مهربانیت قدردانی میکنند؟؟؟

پس از ناسپاسی شان نرنج،

امـــا برای شادی دلشان بکوش کــه با مهربانی روح تــــو آرام میگیرد.

تـــو با مهرت بال و پر می گیری.

خوبی دلیل جاودانگی تو خواهد شد.

دوست بدار نه برای آنکــه دوستت بدارند ،

تــــــو به پاس زیبایی عشــــق ،

عشق بورز.

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:تو به پاس زیبایی عشق ,عشق بورز, :: 9:48 :: نويسنده : Majid1991

دیروز میگفتم :
مشق هایم را خط بزن مرا مزن
روی تخته خط بکش گوشم را مکش...
مهر را در دلم جاری بکن جریمه مکن...
هر چه تکلیف میخواهی بگیر امتحان سخت مگیر...
اما اکنون ..
مرا بزن گوشم را بکش .. جریمه بکن .. امتحان سخت بگیر...
مرا یک لحظه به دوران خوب مدرسه باز گردان. ..

javahermarket


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه



چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, :: 9:39 :: نويسنده : Majid1991
cache01last1395187817